Name: چطور کارکردن روی ذهن به من در درمانم کمک کرد؟ (روایت کاربر درمانکده)
Rating: 3.3

با سلام به همه

ذهن انسان عین یک کامپیوتر است که هر دستوری که بدی انجام میدهد؛ منظور ازدستور «تلقین» است.

بیماری عین یک بچه گریه‌رو است که برای رسیدن به خواسته اش گریه میکند تا والدین خواسته او را اجابت کنند. وقتی به این بچه توجه نکنی متوجه میشود که باید درخواست خود را مودبانه بدون گریه مطرح کنه. بیماری هم همینطور است؛ اگر به درد و بیماری زیاد بها بدیم، دوره درمان طولانی درد زیاد و ناراحت کننده میشود.

باقدرت تلقین به خود میتونیم کنترل ذهنمون را به دست بگیریم.

تقریبا 2 سال پیش خیلی بدجور به زمین افتادم اونروز بدترین روز زندگیم بود. مفصل زانوم قشنگ چرخید حالم بدشد پام عین یک بالشت بزرگ شد و رباط پام پاره شد. این وضعیت برای من که عادت به تنها زندگی کردن داشتم و همه کارهام را خودم انجام میدادم خیلی عذاب آور بود مجبور شدم مدتی در منزل دوستم که عین خواهرم است باشم خیلی بخاطر درد و اون شرایط عذاب کشیدم. تصمیم گرفتم این شرایط را تغییر بدم. بعد از ۶ روز از این حادثه؛ واکر را کنار گذاشتم، به ترسم موقع راه رفتن غلبه کردم و بدون واکر شروع به راه رفتن کردم و بعداز سپری کردن دوره فیزیوتراپی به خونه خودم برگشتم. بدون واکر شروع به راه رفتن کردم و زندگی عادیم را شروع کردم.

برای تمام کسانی که یکجا نشستند و درد دارند و از بیماری رنج میبرند این جمله میگم «قدرت شما بالاتر از درد است.» و شما توانایی کنترل کردن درد و تغییر شرایط را دارید؛ کافی است ذهنتون را با تلقین مثبت تحت کنترل خودتون در بیارید. اجازه ندید درد و بیماری روحیه شما را ضعیف و در شما احساس ناتوانی ایجاد کنه.

داستان یکی از کاربران محترم درمانکده را خواندید که به قلم خودشان تحریر شده بود.
مشاهدۀ تمام داستان‌های کاربران