anger-aggression-violence

عصبانیت، پرخاشگری و خشونت: دانستن تفاوت آن ها مهم است

در انتظار بازبینی توسط تیم پزشکی درمانکده

واضح است که عصبانیت، پرخاشگری و خشونت، از خشونت خانگی گرفته تا تظاهرات عمومی و اقدامات تروریستی، در جامعه گسترده است.
اگرچه این اصطلاحات – عصبانیت، پرخاشگری، خشونت – غالباً به جای یکدیگر استفاده می شوند، اما از یکدیگر متفاوت هستند و باید به طور مجزا توسط متخصصان مراقبت و سیاست گذاران کنترل شوند.

موارد قتل دسته‌جمعی، خشونت خانگی، و ارتباط بین بازی‌ های ویدیویی خشن و رفتار پرخاشگرانه اهمیت این تفاوت‌ ها را برجسته تر می سازد.

احساس در برابر رفتار

عصبانیت می تواند به رفتار های مخربی مانند شورش های شارلوتزویل، که در آن اعتراض عمومی به خشونت تبدیل شد، بیانجامد. با این حال عصبانیت می تواند مردم را به ایجاد تغییرات سازنده نیز تحریک کند.

بسیاری از اصلاح طلبان بزرگ مانند مارتین لوتر کینگ و مهاتما گاندی عصبانیت خود را در جهت نفع جامعه ای بزرگ تر هدایت کردند.
پرخاشگری رفتاری است که به هدف آسیب رساندن به فرد دیگری که می‌خواهد از آسیب جلوگیری کند، روی می ‌دهد.
خشونت زیرمجموعه ی شدیدی از پرخاشگری است و به معنای بروز رفتار فیزیکی با هدف کشتن یا ایجاد آسیب های دائمی در سایر افراد است. پرخاشگری و خشونت به ندرت سازنده هستند و تنها گاهی اوقات از عصبانیت ناشی می شوند.

مشاهده بیشتر : بهترین تخصص روانشناس

پرخاش

این تفاوت ‌ها توسط تیرانداز مدرسه کلمباین، اریک هریس، برجسته شدند. هریس یک سال پیش از تیراندازی تحت درمان مدیریت خشم قرار گرفت و در مقاله خود به تأثیر آن در خود و عملکردش در کنترل خشم پرداخت.

اما سال بعد هریس و دوستش دیلان کلبولد با خونسردی نقشه هایی برای کشتن همکلاسی های خود و تخریب مدرسه کشیدند. خاطرات آنها عصبانیت خاصی را نشان می داد، اما نکته قابل توجه، افکار، عقاید، خیالات و نگرش های آن ها بود که بسیاری از آن ها آغشته به خشونت بودند و آن را مورد تأیید قرار می دادند. بدیهی است، مدیریت خشم به میزان کافی فکر هریس در مورد تجاوز و خشونت را تغییر نداد.

[sibwp_form id=1]

یک مدل از پرخاشگری

از نظر متخصصین روانشناسی و روانپزشکی پرخاشگری می تواند فیزیکی (مشت زدن)، کلامی (آزار رساندن با کلمات) و رابطه ای (آسیب زدن به روابط شخص دیگر) باشد. همچنین پرخاشگری می تواند در سه نکته اصلی متمایز باشد:

  • هدف: آسیب رساندن به قربانی در برابرلذت بردن مجرم
  • سطح احساسات خصمانه، مانند عصبانیت
  • درجه “فکر کردن”

مدل پرخاشگری عمومی (GAM) متداول ترین مدل فعلی پرخاشگری است. بر اساس GAM وقایع خاص (یک توهین یا سیلی) می‌ تواند افکار پرخاشگرانه، احساسات تهاجمی و یا ترکیبی از هر دو را که ممکن است انگیزه تهاجمی داشته باشند، فعال کند.
اگرچه افزایش تحریک فیزیولوژیکی ممکن است احتمال انجام آن انگیزه توسط فرد را افزایش دهد، اما فکر کردن در مورد عواقب و در نظر گرفتن واکنش های دیگر معمولاً پرخاشگری را کاهش می دهد. اساساً، نباید عصبانیت ایجاد شود.

اگر چه عصبانیت می‌تواند در جهت سازنده هدایت شود، اما واضح است که رفتار پرخاشگرانه نیز ممکن است روی دهد. اقدامات پرخاشگرانه غالباً احتمال پرخاش بیشتر را افزایش می دهد و پرخاشگری اجرایی، موجب کاهش یافتن تکانه ‌های پرخاش نمی شود.

عصبانیت

خشونت و پرخاشگری فراتر از حالت ملایم، تقریباً همیشه با عوامل دیگری همراه است. گرایش به بی انگیزگی و همراهی با همسالان بزهکار از جمله عوامل خطر هستند. فرزند پروری مثبت و مهارت های تعارض از جمله فاکتور های محافظتی بشمار می آیند.

GAM و این یافته ها مفاهیم روشنی در مورد نحوه مدیریت هر عامل دارند. عصبانیت را می‌توان هدایت کرد، اما پرخاش چنین قابلیتی ندارد. برای کاهش وقوع پرخاشگری یا پرخاشگری منتج به خشونت، باید فاکتور های خطر کاهش، و عوامل حفاظتی افزایش یابند.
کاهش تحریک و افزایش فرصت “تفکر”، احتمال بروز پرخاشگری و خشونت را کاهش می دهد.

سیاست و عمل

ممکن است بی توجهی نسبت به عصبانیت، پرخاشگری و خشونتی که منجر به خطا های قابل اجتناب می شوند، برای حرفه ای هایی مانند افرادی که در زمینه ی اجرای قانون، خدمات اجتماعی؛ و مراقبت از بهداشت روان، و سیاست گذاری کار می کنند، آسان باشد.
گاهی اوقات ما فکر می کنیم مهار خشم برای متوقف کردن پرخاشگری کافی است. اما مدیریت خشم می تواند بی اثر باشد، مگر اینکه با استراتژی هایی برای تغییر نگرش ها و عقاید پرخاشگرانه تکمیل شود.

به عنوان مثال، مبارزه با خشونت خانگی نیازمند یک رویکرد یکپارچه است که با احساسات (مانند خشم) فعال شود، افکار پرخاشگر را به چالش بکشد پ، عوامل خطر را شناسایی و کاهش دهد و به راه‌حل‌ های صلح ‌آمیز، ملایم و غیر خشونت آمیز را تشویق کند.
اختلاط پرخاشگری با خشونت نیز می‌ تواند منجر به سردرگمی عمومی در مورد خشونت در رسانه‌ هایی مانند بازی ‌های ویدئویی شود. مخالفان این مطالعه بیان می دهند که خشونت در بازی ها با پرخاشگری در ارتباط است و تأکید دارند زمانی که میزان خشونت رسانه ها افزایش یافته است،

خشونت اجتماعی کاهش یافته است.

نتیجه ای که آن ها می گیرند – به نظر ما، به اشتباه – این است که خشونت رسانه ای تأثیری بر خشونت ندارد.
جدا از نقص منطقی آشکار – یکی از عوامل خطر در حال افزایش است و دیگری در حال کاهش است – این امر موجب ایجاد سردرگمی در زمینه ی پرخاشگری و خشونت می شود. اگرچه برخی از عوامل منتج به خشونت مشخص شده است، اما اکثر تحقیقات در این زمینه نشانگر افزایش رفتار های پرخاشگرانه سطح پایینی هستند که از مواجهه با خشونت رسانه ای ناشی می شوند.

مشاهده بیشتر : بهترین تخصص روانپزشک

آمار مربوط به خشونت اجتماعی، مانند میزان قتل، به سادگی بیان نمی شود. در عوض، تحقیقات مربوط به خشونت در رسانه ها باید مورد توجه سیاستگذاران قرار گیرد، چراکه این امر با پیامد های اعمال پرخاشگری روزمره مانند زورگویی، تهمت و یا خرابکاری در روابط سایر افراد، که در خانه ها، مدارس و اقدامات حرفه ای بسیار حائز اهمیت هستند، همراه است.
سیاست گذاران، متخصصان و در کل، جامعه از تفکیک قاطعانه عصبانیت، پرخاشگری و خشونت و پاسخ مناسب به هرکدام بهره مند می شوند.

برای بعضی افراد ریشه اصلی پرخاشگری و خشونت، اختلالات افسردگی، اضطراب و وسواس است.

آیا این مقاله برای شما مفید بود؟

میانگین امتیاز 4.9 / 5. تعداد رای‌ها 7

هنوز امتیازی ثبت نشده

امین بینایی
امین بینایی

تیمی حرفه‌ای و تشکیل شده از بهترین تولیدکنندگان محتوا که شبانه‌روز در حال گردآوری و انتشار مطالب باکیفیت و خواندنی برای کاربران درمانکده هستند.

مشاهده سایر مطالب
اشتراک در
اطلاع از
guest
(اختیاری)

در صورتی که سوال شما تخصصی هست و به دنبال نظر پزشک متخصص هستید، به بخش مشاوره آنلاین پزشکی مراجعه کنید.

1 پرسش و پاسخ
بیشترین رأی
تازه‌ترین قدیمی‌ترین
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه سؤال ها