اختلال وسواس یا همان OCD یکی از انواع اختلالات روانی که زندگی را برای افراد مبتلا بسیار دشوار میکند. اختلال وسواس نیز مانند سایر بیماریها مانند افسردگی یا اضطراب در صورت تشخیص به موقع قابل درمان است. بنابراین داشتن اطلاعاتی در مورد آن میتواند نقش موثری در تشخیص به هنگام و درمان آن داشته باشد.
ما از برنامههای تلویزیونی و فیلمها برداشتهای نادرستی نسبت به انواع اختلال روانی به دست میآوریم. فرهنگ عمومی نیز اغلب زندگی با اختلال روانی را ساده میانگارد و یا کاملا اشتباه جلوه میدهد. وسواس فکری-عملی هم از این قاعده مستثنی نیست. دانش و درک بسیاری از افراد نسبت به OCD برداشتی از برنامههای محبوب تلویزیون است؛ درنتیجه، شاید OCD یکی از انواع اختلالات روانی باشد که بیشتر از بقیه، درباره آن اطلاعات نادرست داریم.
همچنین در این لیست میتوانید با انواع اختلالات روانی آشنا شوید.
تعریف وسواس فکری-عملی (OCD)
ابتدا اجازه دهید تعریف روشنی از OCD یا همان وسواس فکری-عملی داشته باشیم. موسسهی ملی سلامت روان، OCD را اینگونه تعریف میکند: «اختلالی شایع، مزمن و طولانیمدت که فرد در آن دچار افکار (وسواس فکری) و رفتار (وسواس عملی) غیرقابل کنترل و مکرر میشود و احساس میکند که باید چندینبار این افکار و رفتار را تکرار کند.»
OCD چیست: اختلالی شایع، مزمن و طولانی مدت که فرد در آن دچار افکار (وسواس فکری) و رفتار (وسواس عملی) غیر قابل کنترل و مکرر میشود و احساس میکند باید چندین بار این افکار و رفتار را تکرار کند.
البته این وسواس ممکن است روی هر چیزی متمرکز شود. اما در اغلب موارد، وسواس عملی مستقیما به وسواس فکری مربوط است. به عنوان مثال اگر فرد نس
ممکن است این وسواس روی هر چیزی متمرکز شود. در اغلب موارد، وسواس عملی مستقیما به وسواس فکری مربوط است. مثلا، اگر فرد نسبت به امنیت عزیز خود وسواس فکری داشته باشد، احساس میکند باید هر ده دقیقه به او پیام بدهد تا از سلامت او با خبر شود.
وسواس فکری-عملی (OCD) فقط درباره تمیزی نیست
برخی به اشتباه فکر میکنند که اگر کسی دچار وسواس فکری-عملی باشد، بیش از اندازه تمیز و مرتب است. با اینکه بسیاری از وسواسهای فکری-عملی به تمیز بودن مربوط است(مثل، شستن بیش از حد دستها در افرادی که وسواس میکروب دارند)، امابسیاری نیز متفاوت هستند. وسواس فکری در افراد مبتلا به OCD منحصر به فرد است. بهعلاوه، اگر کسی کمی بیشتر از بقیه به مرتب بودن خانه یا آپارتمانش اهمیت میدهد، لزوما به این معنی نیست که OCD دارد.
![اختلال وسواس فکری-عملی تنها درباره تمیز کردن و شستشوی فراوان نیست.](https://www.darmankade.com/blog/wp-content/uploads/2020/08/OCDShutterstock_125191847.jpg)
وسواس فکری-عملی (OCD) قابل درمان است
این اختلال به طرز قابل توجهی روی زندگی بیمار و اطرافیان او تاثیر میگذارد، اما میتوان به این افراد کمک کرد. ابتدا باید از نوع خاصی از درمان شناختی-رفتاری به نام تکنیک مواجهه و جلوگیری از پاسخ (ERP) و همچنین مصرف دارو بهره گرفت. در ERP، بیمار تحت نظارت متخصص، با عواملی تشدیدکنندهی وسواسگونه روبهرو خواهد شد و تلاش میکند که اضطراب خود حین مواجهه با این محرکها را کاهش دهد تا مجبور به انجام عمل وسواسگونه نشود. استفاده از داروهای مهارکنندهی بازجذب سروتونین (SSRIs) در کنار ERP نیز روشی موثر برای درمان است. تا به امروز حدود سه دهه از تاثیر مثبت این درمان، روی بیماران مبتلا به وسواس فکری-عملی میگذرد.
شاید این موارد موثر نباشد، اما روشهای دیگری وجود دارد
درحالیکه SSRIs و ERP روی درصد زیادی از بیماران جواب میدهد، برای برخی موثر نیست. خوشبختانه، روشهای دیگری برای درمان بیماران مبتلا به وسواس فکری-عملی وجود دارد.
تحریک عمیق مغز (Deep TMS) یکی از دیگر روشهای موثر است. این روش غیرتهاجمی است و شواهد نشان میدهد اثر جانبی کمی دارد. در روش تحریک عمیق مغز، جریان الکترومغناطیسی از طریق کلاه به قسمتهای خاص مغز، که به گفتهی دانشمندان اعصاب به OCD مربوط است، فرستاده میشود. بیمارانی که تحت تحریک عمیق مغز قرار میگیرند به مدت شش هفته و هر روز به روانپزشک مراجعه میکنند. نتایج نشان میدهد شدت علائم در بیمارانی که تحت این روش قرار گرفتهاند 30 درصد کاهش داشته و حتی ده هفته بعد از پایان درمان، باز هم از شدت علائم کاسته شده است(Tendler, Zohar, Carmi, Roth, & Zangen, 2018). اگرچه این روش اولین گزینه برای درمان نیست، ولی موثر است و به بیمارانی که از روشهای دیگر جواب نگرفتهاند نیز به طور موثری کمک میکند.
![تحریک عمیق مغز (Deep TMS) یکی از دیگر روشهای موثر برای درمان اختلال وسواس فکری-عملی است. این روش غیرتهاجمی است و شواهد نشان میدهد اثر جانبی کمی دارد.](https://www.darmankade.com/blog/wp-content/uploads/2020/08/Deep-TMS-Brainsway.jpg)
تحقیق روی وسواس فکری-عملی (OCD) همچنان ادامه دارد
از زمانی که اولین داروی مهارکنندهی بازجذب سروتونین در سال 1989 مورد تایید قرار گرفت، جامعهی روانپزشکی به لطف تلاشهای محققین در سراسر دنیا، پیشرفت قابل توجهی در درمان موثر OCD به دست آورد. به خاطر این تحقیقات، اثرات جانبی مصرف دارو در حال بهبود بوده و تکنولوژیهای جدید مانند تحریک عمیق مغز کشف شده است. هرچه درک ما نسبت به این اختلال بیشتر شود، روشهای درمان موثرتر و فردیتر خواهد شد. بنابراین، با اینکه امروزه وسواس فکری-عملی را قابل درمان میدانیم، هرچه تلاشمان برای درک بهتر دلیل ابتلای افراد به OCD بیشتر شود، درمان در آینده نیز موثرتر خواهد شد.
![اختلال وسواس فکری-عملی به طرز قابل توجهی روی زندگی بیمار و اطرافیان او تاثیر میگذارد، اما میتوان به این افراد کمک کرد.](https://www.darmankade.com/blog/wp-content/uploads/2020/08/WhatsApp-Image-2020-08-15-at-12.39.49-PM.jpeg)
افراد مبتلا به وسواس فکری-عملی میتوانند زندگی شادی داشته باشند
حتی برای کسانی که با مصرف دارو راحت نیستند، روشهای دیگری برای درمان وجود دارد. بیمار دیگر به خاطر علائمی که دارد از پا در نمیآید و روشهای مختلفی وجود دارد که موجب میشود بیمار بر وسواس خود غلبه کرده و برای داشتن زندگی سالم و لذتبخش تلاش کند.
سخن نهایی
برای درمان اختلال وسواس فکری-عملی میتوانید از راهنماییهای متخصص روان شناس خوب و متخصص روان پزشک خوب تیم درمانکده بهره ببرید. درمانکده با درک نیازهای بیماران مختلف و پزشکان، امکان نوبت دهی از بهترین روانشناسان و روانپزشکان تهران را در سایت خود فراهم کرده است. برای انتخاب روانپزشک یا روانشناس مورد نظر خود نیازی به مراجعه حضوری ندارید و به راحتی میتوانید به صورت آنلاین نوبت خود را رزرو کنید.
منبع: psychologytoday
ببخشید میتونم پیامم رو پاک کنم؟
لطفاً جواب منو بدید ممنون
سلام من حس میکنم دچار ابن بیماری هستم مسبت به گرایش جنسیم؛قبلا بارها با همجنسم رابطه داشتم و میدونم که علاقه ی خاصی ندارم اما مدام وسواس توی ذهنم میاد که باید از این قضیه مطمئن بشم واقعا بیچارم کرده چیکار کنم؟؟؟الان بعد از سالها یجورایی فهمیدم که مشکلم واقعا همجنسگرایی نیست وسواسه[بت جنس مخالف تمایل دارم ولی روی گرایشم به جنس مخالف وسواس ندارم به این شکل]
من شیر گاز ۱۰بار میبینم که خاموش یا نه در حالی که خاموش کردن یا قفل در که نگید
سلام منم یه مشکلی دارم ک وسایلای اتاقمو نمیتونم نامرتب ببینم حتی چیز کوچیکی اگه جای همیشگیش نباشه فکرم پرت اون میشه و مدارم یادم میوفته و از کارام میمونماینم وسواس فکری عملیه درمانش چیه؟؟
خوش بحالت که مرتبی من وسواسم اینه که همه چیو. شلخته کنم به شدت اتاقم شلخته. و بی نظم ِ همه میگن که چقد شلخته ام نمی دونن وسواسه
آیا روش تحریک عمیق مغز در ایران وجود دارد؟
سلام من هم چند سالی است که در گیر این بیماری استم و درس خوندن برام سخت شود هم چیز مثل یک هزارتو شود باید هر کارو چند بار تکرار کنم همش ازجاهایی که دوست ندارم تصورمی کنم وهر چقدسعی میکنم فراموش کنم نمی شه (ولی یه درمان خوب توی این مدت به دست آوردم اگر کنار خونواده ورفیقات باشی وقتی برای فکرکردن نه داشته باشی هم یادمیره ویاسرگرم چیزی به شی که دوست داری ورزش بهترین راه است)
سلام دکتر من یه دخترم و ۱۹ سالمه متاسفانه من دچار وسواس فکری شدم و اصلا کنترل افکارم رو ندارم افکار منفی و مثبت فرقی نمیکنع مدام ذهنم درگیر مدام در حال فکر کردن گاهی وقتا قشنگ احساس میکنم ک مغزم داره از این همه فکر میترکه مخصوصا وقتیعصبی و ناراحتم و مغزم ب جزئیات خیلی اهمیت میده ب چیز هایی ک شاید کمتر کسی بهشون اهمیت بده واقعا دارم اذیت میشم گاهی وقتا خیلی گریه میکنم چون ناراحتم از اینکه نمیتونم تو کارهای روزمره ام تو درس خوندن که مهم ترین بخش زندگیمه تمرکز کنم واقعا نمیتونم افکارم رو کنترل کنم هر چیزی میاد تو سرم هر فکری! خیلی ام وسواس گرفتم مدام در حال چک کردنم! مدام در حال تکرار کردن!حتی برای انجام ی کار ساده ک مغزم میدونه ک اون سادست و ب راحتی انجامش میدم اما باز کلی بعش فکر میکنم وبا خودم تکرار میکنم ک باید چطوری انجامش بدم
مطالب درسی رو با یکی دوبار خوب میفهمم اما چون وسواس دارم دوباره مطالب رو میخونم گاهی وقتاهم ب یه چیزایی فکر میکنم که هیچ بنی بشری بهشون فکر نمی کنه …واقعا دیگه خسته شدم توروخدا ی راهی برای خوب شدنم بهم نشون بدید.
سلام دوست عزیز.چنین بیماریهایی بسیار در جامعهی امروز شایعه و به راحتی هم توسط متخصص قابل درمانه به شرطی که درمان رو به طور کامل انجام بدید.پیشنهاد میکنم از مشاورهی آنلاین با روانپزشک درمانکده استفاده کنی و با دادن شرح حال کامل ازشون کمک بگیری.مطمئن باش همه چی بهتر میشه
رات۴تفتفافتفتعوتعافخت۴فازخ۷۴ولخخخ۵۸۵خلتحعح۸خلقحاحلثعخجا۷۴۸فت۸۲۷۳۲ت ستزخثبخا۳بتاتفت
من ۴۲ سالمه از ۱۵ سال پیش وسواسم شروع شد و در یکسال گذشته منو روانی کرده
سرم تهی از افکاره
دستم رو به هر چیز میزنم می شویم و معلق نگه میدارم تا به شیرراب برسم
در طهارت بسیار شک میکنم و نمازم قطع شده
روی فرش با دمپایی راه میرم و خونه کسی نمیرم چون احساس میکنم فرششون نجسه.
چندین بار اقدام به خودکشی ناموفق کردم و هنوز هم فکر میکنم
اازدواج نکردم و از ازدواج بشدت میترسم.
روانپزشک دارو داد بیشتر روانی شدم.
دوست عزیز مدیتیشن را امتحان کنید خیلی تاثیر خوبی به روح و روان داره منم مشکل روحی زیادی داشتم بعد از یک سال ترس و ها اظطراب و وسواس فکری ام خیلی کم شده
من ۳۳ سالمه دچار این مشکل شدم
مغازه دارم میخوام قفلش کنم ۶ تا قفل میزنم دزدگیر هم میزنم ۷۰۰ ۸۰۰ متر پیاده میام دوباره برمیگردم قفل هارو چک کنم،
یا ماشین و پارک کردم ۷۰۰ ۸۰۰ متر پیاده اومدم دوباره برمیگردم در ماشین و چک کنم ببینم قفل یا نه
اصن خسته شدم دست خودمم نیست
سر همین کارام خیلی تنها شدم
همش حس میکردم برای استرس زیاد نگو یه نوع مریضی
پیش روانشناس رفتن درست؟
یکم راهنماییم کنین ممنون میشم
سلام دوست عزیز سعی کن اینجور موقع یکی پیش باشه مثلن میخوای در ببندی اون باشه چند سری انجام بدی کسی کنار باشه درست میشه من خودمم اینجوری بودم بعد ادامه بدی یک عده سواستفاده میککند
میتونید توی یه کاغذ علامت بزنید تا جلوی چشمتون باشه تیک بزنید کنار هر کنار تا مطمئن باشید که انجامش دادین سلامت باشین
سلام وقت بخیر من خانم ۴۹ ساله ام چندساله موقع خرید و یا پختن غذا حتی انتخاب شغل دچار وسواس میشم و بقدری تصمیمم رو مدام تغییر میدم که اضطراب میگیرم و یا غذا بموقع آماده نمیشه ویا برای خیاطی کردن اینقدر مدل لباس رو تغییر میدم که دچار سردرگمی بدی میشم ودیگه از دوختش منصرف میشم بارها کلاسهای آموزشی مختلف شرکت کردم ولی موقع تصمیم و شروع بکار دچار تردید میشم که نکنه موفق نشم و از پس کاربرنیام و کار رو شروع نمیکنم نمیدونم آیا مشکل من درمان میشه ممنون میشم راهنمایی بفرمایید
سلام وقت بخیر
من هم فکر کنم این بدبختی رو گرفتار شدم . شدیدا همه چیو چک میکنم مثلا در رو با کلید باز میکنم دستمو میزارم روی کلید مطمن میشم کلید رو دراوردم میدونم در اوردم باز نگاه میکنم . میام بالا استرس مییگرم که من در رو بستم کلید رو از کیفم نگاه میکنم .خیلییییی بد شدم قبلا اینجوری نبودم . جدیدا این جوری شدم مثلا وقنی دارم کار میکنم شغلم خیاطیه باید پاشم کل اتاقمو جارو دستمال کنم خیالم تخت بشه دورباره بیارم دوخت دوز کنم . مدام خودم خودمو چک میکنم . مثلا غذا میپزم ۱۰۰۰۰۰ بار چک میکنم . اصلا دارم دیوانه میشم . از بس چک نکردم یه کاریو یا یادم میره یا خراب میشه اصلا بساطی مثلا توی تاکسی ۱۰۰ بار چک میکنم ببینم پول راننده رو دادم و مجدد میپرسم کرایه دادم
میدونم دادم حساب کردم اگه نپرسم سر درد میگیرم نمیدونم چه بدبختی گرفتم
دوست عزیز مدیتیشن را امتحان کنید حتما خیلی تاثیر خوبی داره بعد از چند ماه مدیتیشن میبینید که تمام وسواس های فکری ات از بین رفته من خودمم هر کاری کردم نشد فقط با مدیتشین درمان کردم
سلام.روز خوش.
مدیتیشن چیه؟چه کارهایی جزو مدیتیشن میشه؟
سلام دوستان . من شدیدترین نوع وسواس رو داشتم از نظر خودم . از 18 ساعتی که بیدار بودم 17 ساعت تو تکرار وسواس و حل اون تصاویر تو ذهنم و عمل کردنم داشتم . اما فقط به خدا توکل کنید و شروع کنید ده دقیقه عمل نکردن به وسواس هاتون . با خودتون بگید اگه تا ده دقیقه دیگه اگه انجام ندادم و چیزیم نشد میرم جلو . خداروشکر من خوب شدم . شما هم امتحانش کنید . الان شروع کنید . نترسید و به خودتون اعتماد داشته باشید . التماس دعا
خیلی مواقع حتی با اینکه دیرم شده به اینکه دوتا وسیله چطوری کنار هم باشند و کج نباشند گیر میدم وقتی کلید میخام بذارم تو کیفم تو ذهنم میگم چندباار که کلید گذاشتم و هی نگاهش میکنم که مطمن شم یا موقع خرید کردن مغزم گیر میکنه حتی خرید نون انتخاب سختم میشه مضطرب میشم موارد زیاده نمیدونمocd هست یانه؟وقتی چیزی اسمی از قدیم یادم نمیاد کلافه میشم انقدررر فکر میکنم که یادم بیاد
وسواس فکری عملی دارم خراب دوروز تمام در حمام گیر میکنم نمیتونم بچمو حمام ودسشویی ببرم زندگیم داره از هم میپاشه
توروخدا با یه روانپزشک صحبت کن حتمااااا خیلی کمکت میکنه به زندگی عادی برگردی
دوست عزیز مدیتیشن حتما کنید خیلی تاثیر خوبی داره
سلام وقت بخیر ؛ من چند سالی هست که میدونم این بیماری رو دارم اما بیشتر به صورت منتالی هستش.. یعنی مدام فکرم درگیره که الان این حرکت یعنی چی این کار یعنی چی و کلا وسواس فکری با خرج میدم درمورد هرگونه مسئله ای… در رفتارمم روی صداهای بلند و کثیفی لباسهام به شدت حساسم به طوری که میتونم بجای شستن اون لباس اونو به کل بندازم دور… میخواستم بدونم هنوز هم امیدی هست برای درمان؟
سلام به این میگن وسواس تمیزی شما یکبار مثلا دستتو بشور بعد دستتو نگاه کن و اگه تمیزه شیره اب رو ببند و سریع از دستشویی یا اشپزخونه بیرون بیا. همین که یک بار شستی کافیه با ذهنت دعوا کن و ساکتش کن. کاری کن که مغزت از تو دستور بگیره نه اینکه اون بتو بگه دوباره دستتو بشور.
حالا لباس یا دست فرقی نداره
چندبار تمرین کنی عادت میکنی و دیگه واست عادی میشه.
موفق باشی
سلام
وقت بخیر
من بشدت به صدا حساسیت نشون میدم
مخصوصا اگه منبع صدا تکراری باشه
حتی اگه صدا ضعیف باشه روی اون تمرکز میکنم و برام آزاردهنده میشه
آیا این اختلال به وسواس ارتباطی داره؟
وای این دقیقا منم! هرچقدر بین نظرات خوندم کسی درباره صدایی که منبعش تکراری باشه چیزی نگفته بود. میشه درباره اش بیشتر توضیح بدین؟
اختلال هست اختلال صدابیزاری . تو گوگل سرچ کن
اختلال صدابیزاری هست
سلام خسته نباشید. آقایی هستم 30 ساله من حدود چند ماهی هست که دچار وسواس فکری عملی شدم. به طوری که مدام به خودم به صورت مکرر آسیب میزنم.مثلا وقتی به خودم آسیب زدم میگم دیگه اینکار رو انجام نمیدم یا میگم فردا انجام میدم تا آروم بشم ولی چند دقیقه بعد همین جوری میشم باز… به طوری که یکبار سر سفره شام سه بار رفتم و به خودم آسیب زدم. تورو خدا بگید چیکار کنم.
نفس عمیق بکش موقع آسیب
این علائم مازوخیسمه… فکر نمیکنم به ocd ربطی داشته باشه…
توروخدا با یه روانپزشک صحبت کن حتمااااا خیلی کمکت میکنه به زندگی عادی برگردی
سلام حدودا دو ساله که فکر میکنم درگیر OCD شدم، افکار و اعمال وسواسی و بیهوده مثلا فکر یه کار بیهوده میاد تو سرم و استرس میگیرم و انجامش میدم ولی میدونم که این کار فایده ای نداره و بیهوده هست و از اینکه چرا نمیتونم مغزمو کنترل کنم احساس ضعیف بودن میکنم. گاهی اوقات خیلی خوبم گاهی نه تا الان به پزشکی مراجعه نکردم و حتی با اعضای خونواده هم در این مورد صحبتی نداشتم.
نمونه هایی از اعمال وسواسی: مثلا باید تیشرت ساده بپوشم و هیچ طرحی روش نباشه در صورتی که دوست دارم تیشرت های دیگه ای هم بپوشم و در مورد لباس های دیگه هم به همین شکل.
یا مثلا مدام اکانت های شبکه های اجتماعی خودمو پاک میکنم و یه مدت میگذره دوباره نصب میکنم اصلا این کارها چه معنی میده به کسی بگی میخنده به آدم چطور میتونم اونی باشم که میخوام و مغزم تک پردازشی بشه؟ یعنی اگه یه چیزیو دوست داره، خوب داشته باشدش و هی دیگه بهش گیر نده؟ مدام به این فکر میکنم که اگه این مشکلات رو نداشتم چقدر میتونستم تو همه ی زمینه ها پیشرفت کنم.
سلام ، امیداروم حالت خوب باشه، من کسی هستم که کاملا میتونم درکت کنم منم دقیق همین مشکلاتی که داری و داشتم خانوادم اجازه ی اینکه برم پیش روان پیزشک و بهم نمیدان به خاطر افکار و عقاید بیهوده شون ولی با جنگ و دعوا بالاخره راضی شون کردم چون واقعا داشتم آسیب میدیدم رفتم پیش پزشک خیلی کمکم کرد داشتم کاملا درمان میشدم ولی خانوادم دیگه اجازه ندادن برم پیشش نزدیک ۷ سال بود که دیگه از اون اختلال تو من خبری نبود ولی بعد از ۷ سال بعضی وقتا ظهور میکنن ولی سعی میکنم بهشون بها ندم حرفم اینکه یه روانپزشک خیلی میتونه کمکت کنه و اینکه اگه رفتی حتما دوره درمانت و تموم کن و وسطش ولش نکن
سلام دكتر وقت بخير
من وسواس شديد دارم اما نه از نوع شستشو يا چك كردن كارهاى روزمره بلكه از نوع تصورات جنسى خيلى شديد و وسواس فكرى شديد مثل افكار بيهوده و خطرناك و تكرار اعمالى كه منجر به آسيب رساندن به جسمم ميشه مثل كندن پوست ، جويدن لبها ، كندن ابرو و مژه ، جويدن ناخن ها ، تكرار گوش دادن به يك موزيك ، بو كردن بوهاى گند و بدبو با تكرار و زخم كردن بدن و كندن جوش و زخمها يا خواندن يك صفحه كتاب به دفعات و گير كردن روى جمله هاى خوانده شده و …
درمان دارويى كه بارها انجام دادم اما جواب نگرفتم گاهى اوقات حتى بى قرارى و تشويش منو بيشتر و بيشتر هم كرده !
در حال حاضر درمان دارويى كه تا حدودى قابل تسكين بوده اين تركيب دارويست
فلووكسامين ١٠٠ ، كلوميپرامين ٢٥ ، پيموزايد ٤ ، لاموتريژن ١٠٠
و كلام آخر اينكه پزشك بنده آخرين تشخيصى از وسواس جبرى من دادن اين بوده كه با افسردگى دو قطبى همراه است و بايد در تركيب داروها دقت كرد تا دچار آژيتاسيون و بى قرارى نشوم …
خواهش ميكنم شما هم منو راهنمايى كنيد من جوونم اما چند ساله از همه كارام افتادم و قفل شدم و از پس اين بيمارى بر نيومدم !!
لطفا كمكم كنيد
آرزوی بهترینا رو دارم برات، منم یکی مثل شمام اما خب نه تا این حد… خودتو هیچوقت مقصر ندون این چیزی نیست که خودت انتخابش کرده باشی همینکه با این شرایط ادامه دادی نشون میده چقدر قوی هستی♡
سلام امین جان.
بابت ابتلاتون به وسواس واقعا متاسفم. امیدوارم که زودتر سلامتی و حال خوب بهتون برگرده.
خیلی خوبه که تحت درمان هستید و خوبتر اینکه تمایل دارید در مورد درمان بیماریتون بیشتر اطلاعات داشته باشید. این واقعا مسالۀ مهمیه.
پیشنهاد من به شما مطالعه و ادامه دادن برنامۀ درمانیتون هست.
برای مطالعۀ موضوعی که فرمودید، این متن با موضوع «علائم، علل و درمان اختلال دو قطبی» امیدوارم براتون مقدمۀ خوبی باشه.
برای درمان هم جدای پزشکی که مراجعه میکنید، میتونید از روانپزشکان یا روانشناسان درمانکده، مشاوره دریافت کنید.
لینک مشاورۀ آنلاین با دهها متخصص روانپزشک درمانکده و همینطور لینک مشاورۀ آنلاین روانشناسی با ده ها
تمام کارشناسان روانشناسی در درمانکده خدمت شما.
با آرزوی حال خوب برای شما
سلام شوهر منم اینجور بود
شما باید بیمارستان بستری شی و بعد از مرخص شدن تحت نظر پزشک قرار بگیری
در پاسخ به بنده خدایی که چن تا کامنت پایین تر درباره خود کشی صحبت کرده بود
باید بگم که هیچ کس با خود کشی به آرامش نمیرسه ،بلکه بر عکس عذاب و ناراحتی جهنم و گناه خودکشی تو اون دنیا با ناراحتی این دنیا اصلا قابل مقایسه نیست .
پس هممون به رحمت خدا امیدوار باشیم و از دکترا کمک بگیریم
سلام
من احساس میکنم دچار این اختلال شدم چون هر وقت بیکار میشم یا دغدغه ای برام پیش میاد ناخوداگاه پوستمو دستکاری میکنم«بیشتر صورت و بازو» و با وجود اینکه پوستم خیلی خوب بود الآن کلی جوش و زخم رو پوستمه ،بنظر خودم با بعضی تمرین ها میتونم خوب شم «این اختلال رو از بین ببرم »اما نمیدونم چه تمرینی باید بکنم
لطفا بهم بگید چه کاری انجام بدم
سلام
من در کودکی به شکل وحشتناک افراطی از شماره ی یک تا چهار میشمردم و
مثلاً هر دفعه ده بار اینکارو میکردم و اعتقادم هم بر این بود که من سه نفر از اعضای خانواده رو خیلی دوست داشتم و همیشه ترس از دست دادنشون رو داشتم و میترسیدم که اگر یکیشون رو از دست بدم دیگه نمیتونم زندگی رو ادامه بدم و طاقت ندارم زندگی رو تحمل کنم
و بخاطر همین تا چهار میشمردم یعنی اینکه من و اون سه عزیزی که برام خیلی مهم بودن (که البته الان یکیشون رو دیگه از دست دادم و البته خیلی سخت تونستم به زندگی برگردم و با این موضوع کنار بیام) فکر میکردم تا چهار که میشمرم یعنی من و اون سه نفر که در مجموع میشدیم چهار نمیمیریم. و هر وقت که زمان این رسید که یکی از این ها بخواد بمیره، همون لحظه هر چهارتامون باهم بمیریم که من یک لحظه هم بدون اون ها شدن رو تجربه نکنم حتی برای لحظه ای.
و همچنین عدد یک تا سه رو که میشمردم باید حتماً اخم میکردم و با ناراحتی یک دو سه رو میگفتم و چهار رو با لبخند میگفتم
که یعنی از اینکه اون سه تا بخوان بمیرن ناراحت و عصبانی هستم ولی از چهار که دوست داشتم چهارتامون باهم بمیریم، خوشحال و راضی بودم
برا همین هم میگم هر دفعه چند بار تکرار میکردم
چون هی میترسیدم نکنه درست موقع یک تا سه شمردن اخم نکرده باشم و موقع گفتن چهار به موقع لبخند نزده باشم.
بخاطر همین هر دفعه این کار رو باید چند بار انجام میدادم
و در طول شبانه روز به تعداد خیلی خیلی زیادی حس میکردم باید اینکار رو بکنم و هر دفعه هم چند بار
در حدی زیاد انجام میدادم که خودم کلافه شده بودم ولی میترسیدم اینکارو نکنم و یکی از اینها بمیرن
مثلاً هر وقت مهمون داشتیم خیلی سخت بود
چون باید هی جوری اینکارو میکردم که کسی متوجه نشه و مسخرم کنه
یک بار سر سفره غذا پسر عمم که هم سنم بود گفت چرا همیشه موقع غذا خوردن هی صورتت رو اینجوری میکنی؟ و هی یه چیزی زیر لب میگی؟ الکی بش گفتم وقتی میخوام هر لقمه رو بخورم لعنت بر شیطان میگم و بسم الله میگم
گفت خب صورتت رو چرا تغییر میدی؟
گفتم لعنت بر شیطان رو با اخم میگم و بسم الله رو با لبخند که یعنی از بسم الله راضی هستم ولی از شیطان بدم میاد.
هر چند همینم خیلی مسخره است ولی باز بهتر بود تا اینکه بگم واقعیت چیه
البته خداروشکر جوری ازم پرسید و بش گفتم که کس دیگه ای حرفامون رو نشنید
ولی واقعا خودم هم کلافه بودم
هر قاشق رو میخواستم بذارم تو دهنم اول باید حتماً اینکارو انجام میدادم و جوری که کسی نفهمه مسخرم کنه
باز تو بازی کردن مدام همینکار میکردم
تو فیلم و برنامه کودک دیدن مرتب همین کار میکردم
تو فوتبال بازی کردن باید حتماً حداقل هر از دو سه دقیقه یک بار اینکارو میکردم
که البته به دو سه دقیقه هم نمیرسید و کمتر از یک دقیقه بعد باید همینکارو میکردم
و تو مدرسه وقتی معلم درس ازم می پرسه باید جوری که متوجه نشه هی اینکارو میکردم
خیلی سخت بود
اگر هر جا عدد ۳ میدیدم باید سریع اینکارو میکردم و خودمو زود به عدد چهار میرسوندم و در ضمن باید بجای اون عدد سه که به چشمم خورده بود حتماً سریع یه عدد چهار به بالا پیدا میکردم و به اون نگاه میکردم که بهترین حالت این بود که یه عدد چهار پیدا کنم و به چهار نگاه کنم
خلاصه خیلی ماجرا بیشتر از این بود که الان گفتم و خیلی آزار دهنده بود
وقتی مادربزرگم فوت کرد دیگه این عادتم ترک شد
البته ترک نشده
درواقع عوض شده با یه چیز دیگه
چون الان تعدادمون شده سه نفر
یعنی من و پدر مادرم
و الان یه عادت دیگه رو جایگزین اون عادت کردم
ولی خیلی دارم زجر میکشم
الان ۳۴ سالم هست و این مشکل رو دارم
از کودکی یعنی حدود هفت هشت سالگی تا الان اینجوری هستم و خیلی سخته
توروخدا کمکم کنید
بخاطر اینکه خیلی مسخره به نظر میاد روم نمیشد هیچوقت به هیچکس بگم
چون فکر نمیکردم این یک بیماری شناخته شده باشه
فکر میکردم من مشکل دارم و این کارهارو میکنم و …
فکر کنید این همه سال
بخدا خیلی سخته
خیلی زجر آور هست
اگر میتونید بگید من چه خاکی میتونم به سرم کنم؟
یه سوال دیگه هم داشتم
ببخشید ولی اگر شما پزشک هستید، میخواستم بدونم کسی که با گاز گرفتگی مرده،
یعنی شیر گاز مثلا شب باز بوده تا صبح
آیا همینجور در حالت خواب یکدفعه آدم میمیره؟
منظورم اینه که اصلاً متوجه نمیشی که داری میمیری؟
یعنی میخوام بفهمم اون کسی که اینجوری مرده
زجر کشیده و مرده یا اینکه بدون هیچ زجری مرگ اتفاق میفته؟ و یعنی اصلاً هیچ دردی و چیزی تجربه نمیکنه؟
توروخدا جواب سوالم رو زود بدید
من چیکار کنم برای مشکلم؟
آیا واقعاً امکان خوب شدن وجود داره یا نه؟
چرا جواب منو نمیدید
الان فکر کنم یک هفته است مشکلمو به صورت خیلی خلاصه و ناقص گفتم
میگم ناقص چون مشکلاتم خیلی بیشتر از این هست که گفتم
روزی چند بار میام نگاه میکنم میبینم هنوز زیر پیامم نوشته سوال شما در حال بررسی هست
خودم کم مسایلی دارم که وقتم رو میگیره
حالا باید روزی ۴۰ بار هم بیام ببینم لطف کردید یه جوابی بم بدید یا نه؟
توروخدا بگید چیکار کنم؟
میگم تو ایران مثل کشور های دیگه نیست که بشه بریم بیمارستان درخواست بدیم، دکتر ها یه آمپولی دارویی چیزی بدن که خودمون خودخواسته زیر نظر پزشک زندگیمون رو به پایان برسونیم؟
چندتا کلیپ دیدم بعضی کشور ها اینکارو میکنن.
خدایی خیلی خوبه
کاش کشور ماهم به این بلوغ و آگاهی برسن که هر کسی میخواد با تصمیم خودش زندگیشو تمام کنه، بیاد بیمارستان اینکارو براش انجام بدن
واقعاً خیلی کار انسانی و خوبی هست.
چون خود آدم خیلی سخته بخواد خودشو بکشه
بعد هم نمیدونی چه راهی رو انتخاب کنی.
من همینجور تو زندگیم نمیتونم تصمیم بگیرم
حتی میخوام یه چی برا خودم بخرم یا با کسی میرم که بگه چی بردارم یا به خود مغازه دار میگم به نظر شما کدوم رو بردارم؟
خب من که اینقدر انتخاب کردن برام سخته،
فکر کن خودم بخوام تصمیم بگیرم از چه راهی خودکشی کنم؟ هزار تا فکر میاد تو سرم
میدونم آخرش هم بدترین راه رو انتخاب میکنم
ولی فکر کنم گاز از همه بهتر باشه
فکر نکنم اذیت بشم خیلی
تازه صادق هدایت هم آخر بین این همه خودکشی هایی که انجام داد، آخرش از طریق گاز گرفتگی خودشو کشت.
ولی تو فیلم پری هم خسرو شکیبایی خیلی باحال خودکشی کرد
خیلی خوشم اومد
قشنگ کلبه رو آتیش زد و رفت وسط اتاق رو تخت دراز کشید و چشم بند زد و راحت گرفت خوابید تا آتیش به خودش برسه
این خیلی قشنگ بود ولی من طاقت زجر کشیدن ندارم
در مجموع خیلی ضعیف هستم
عرضه هیچ کاری رو ندارم
فکر کنم همون گاز گرفتگی از همه بهتره.
میگم قرص برنج چطوره؟
با اونم آدم میتونه راحت بخوابه و چیزی متوجه نشه یا زجر میکشه تا بمیره؟
توروقرآن زودتر جوابمو بدید
سلام
شما حتما باید دارو درمانی و روان درمانی بشی برو یه روانپزشک حتما کمکت میکنه
داش گلم خودکشی تو مرام طبیعتی که ازش زاده شدیم نیست تو باید تا آخرین لحظه ی زندگیت سودمند باشی و مطمئن باش خوب میشی:)
سلام اميدوارم حالتون بهتر از اين متنى باشه كه اينجا نوشتين،من بهتون پيشنهاد ميكنم چند جلسه مشاوره از خانم دنيا گرايلي كه آنلاين هستن و با ويس مشكلتون رو مطرح ميكنين مشكلات خيلي عميق و ريشه اي يررسي ميشه و با يه سري تمارين مشكلتون از بين ميرن لطفا خواهشا بريد سايت دنيا گرايلى عضو بشيد بعد وقت كوچينگ بگيريد ازشون
این حرفا ، خودکشی اینا چیه عزیزم ، یه سر حتماااا برو روانپزشک خیلییییی کمکت میکنه ، جوری که قشنگ به زندگی عادیت برمیگردی، توروخدا حرف خودکشی رو هم نزن
سلام امیدوارم دست به همچین کاری نزده باشید
با سیلوسایبین تمام وسواس های فکری من تموم شدن حتی ضعف اعصاب و افسردگی
به عنوان درمان بری سراغش حتما جواب میگیری
سلام
مشکل اصلی بیماریت نیست مشکل در اصل طرز نگاهت به این بیماری است هرگاه به این رفتار های خود به دید متفاوتی نگاه کنی و بگی که این رفتار های من طبیعی است اونوقته که بیماریت کم کم خودش کمرنگ میشه
هیچوقت به این رفتار های خود به چشم بیماری نگاه نکن و این رفتار ها خیلی طبیعی است بذار این رفتار ها بشکل طبیعی خود عبور کنند
و در مورد خودکشی باید بگم مگه به سرطان مبتلا شدی که اینقد به این چیزا فکر میکنی ؟؟؟
هیچی نیست بابا تو خودت بزرگش کردی
برای راحتی خودت یه ذکری هست اونو همیشه با آرامش با خودت تکرار کن
سبحان الله الحمدالله لا الا آله الله و الله اکبر و لا حول ولا قوه الا بالله العلی العظیم
صد بار قبل از خواب با خودت این ذکرو تکرار کن
نه بخاطر اینکه بیمار استی نه تو بیمار نیستی این ذکرو فقط بخاطر تغییر طرز فکرت نسبت به رفتار هات بخون
چون مشکل اصلی طرز فکرته نه رفتارات
برادرمن چرا پیش روانپزشک نمیری .؟به خدا توکل کن روانپزشک خیلی کمک میکنه
چرا بعضیا فکر میکنن با خود کشی راحت میشن؟ . باخودکشی مجبوری تو اون دنیا عذابی رو تحمل کنی که مقایسه ش با ناراحتی الانت خیلی مسخره ست.برنامه زندگی پس از زندگی یو ندیدی تا حالا؟ افرادی که خودکشی کرده بودن واز مرگ نجات یافته بودن از عذابای اون دنیا شون میگفتن .
با خودکشی نه تنها راحت نمیشی بلکه آخرتی سراسر درد و رنج وعذابو برای خودت رقم میزنی. این ناراحتی هام که الان مردم تمام جهان باهاش درگیرن واز روانپزشکا و روان درمانگرا وصد البته در کنارش امید به خدا کمک میگیرن.
سلام
منم دقیقا مشکلم مثل مشکل توعه جوری که موقع خوندن این متنی ک نوشتی موهای تنم سیخ شد از شباهتت با مشکل من
از این ک تا ۳ میشماری و ۴ رو با لبخند میگی دقیقاا درک کردم چی میگی
حالا برای من ۱ تا ۴ نبود چیزای دیگه بود
دنبال درمان بودم تا وقتی که همین کامنتتو خوندم و فهمیدم که به این عادت های مغزم اعتماد نکنم ب این اگه بخاد اتفاق خوب یا بدی بیوفته میوفته و به این حرکات غیر عادی و عادت های غیر عادی کاری نداره
منم فکر میکردم فقط منم که این مشکلو دارم
اینو بدون همه چیز دست خودته و بدون دارو و پزشکم میشه این مشکلو حل کرد (برای شخص من اینجوری بود)امیدوارم برای توام همینجوری باشه خلاصه این کامنتت منو نجات داد واقعا
خودکشی از چاله درامدن وافتادن توی چاهه .گناه بزرگ ونابخشودنیه .اگه کمی فکر کنی میبینی که ارزششونداره برای خلاص شدن از بیماری که داری با خود کشی تا ابد مجبوری تو اون دنیا زجر بکشی ، دیگه حتی به این کار ابلهانه خود کشی فکر هم نمیکنی
پس دکتر و رواشناس وروان درمانگر چیکارن .؟برای کمک به من و شمان دیگه
پاسخ به مهران
مهران عزیز که زیر این پست کامنت گذاشتی
.با خودکشی هیچ کس به راحتی و آرامش نمیرسه.تنها چیزی که بهش میرسه جهنم ورنج ابدیه ،،،،
تازه شدید من!
سلام آقای دکتر وقت بخیر ببخشید من شدیدا احساس خوشبختی دارم هیچ مشکلی رو هیچ جا نمی بینم هر کس هم گوشزد میکنه که من هم مشکلاتی دارم رو جدی نمی گیرم همه فک می کنن من دیوانه ام و به من میگن مشاوره برم منتظرتون چکار کنم ممنون
سلام من بارها دچار مشکل وسواس فکری 1جمع کردن اشغال 2متوجه منظور حرف دیگران که به ذهنم نمیماند 3فحاشی کردن که بارها گفتم از سرم بندازم 4وسواس پیدا کردن امانتی در منزل این مشکلات با چه روشی میتوان برطرف کردن هرچه زودتر بهم خبر بدین
سلام سالار جان
مرسی از شما که احساستون رو با ما در میون گذاشتین.
گاهیاوقات بعضی از رفتارها اختلال و یا یک بیماری محسوب نمیشه و ممکنه یک رفتار عادی باشه، اما شما نسبت به اون، حساسیت بیش از اندازه نشون میدین که در زندگی شما مشکل ایجاد میکنه. مثلا در مورد جمع کردن آشغال، این میتونه نشوندهنده این باشه که شما به تمیزی اهمیت میدین. اما اگر بیش از اندازه روی تمیزی حساس بشین که خودتون یا اطرافیانتون رو تحت فشار و ناراحتی قرار بده، ممکنه یک مشکل جدی باشه که نیاز به گفتوگو با یک متخصص رو داره. این مثال، واسه بقیه مواردی که در سوالتون مطرح کردین هم صدق میکنه. البته، به جز فحاشی کردن، که این موضوع ربطی به اختلال وسواس نداره و نیاز هست که ریشهیابی بشه. مطالعه این مقالهها در خصوص کنترل خشم تا حدودی میتونه بهتون راهکارهایی رو ارائه بده:
«قبل از اینکه خشم شما را کنترل کند، شما آن را کنترل کنید»
«مدیریت خشم: 10 نکته برای آرام ساختن عصبانیت»
«7 تاثیر منفی عصبانیت روی سلامتی»
اگر احساس میکنید که همچنان این رفتارها شمارو آزار میده، توصیه میکنم از مشاوره آنلاین درمانکده استفاده کنید. ما لینک مشاوران روانشناس و متخصصان روانپزشک در درمانکده رو در اختیار شما قرار میدیم تا از خدمات ویزیت آنلاین و حضوریِ ما بهرهمند بشین.
سالم باشید.
سلام ، ببخشید من یه پسر نوجوون دارم کلاس نهم تازگیها رفتارهایی توش میبینم گاهی با خودش حرف میزنه ، یا کاری رو چندبار تکرار میکنه در ضمن نسبت به شستشو خودش تو دسشویی خیلی حساسیت نشون میده ولی نگرانیم برای رفتارهاشه که مدام تکرار میکنه ازش میپرسم چرا اینکار رو میکنی میگه مغزم بهم دستور میده اینکار رو دوباره انجام بدم و یا زیر لب جمله ای رو تکرار کنم ، حالا نمیدونم باید چکار کنم ، تک فرزنده و درسشم بسیار خوبه ،گاهی میگه حوصلم که سر میره بیشتر مغزم دستور میده
سلام پسر منم این مشکلات و داره
راه حل چیه؟
با یه روانپزشک صحبت کنید حتمااااا خیلی کمک میکنه به زندگی عادی برگردی
با یه روانپزشک صحبت کن حتمااااا خیلی کمک میکنه به زندگی عادی برگردی
سلام مهتاب جان، وقت شما هم بخیر
مرسی که از احساستون واسمون گفتید.
از اونجایی که عقاید هر فرد متفاوته، لزوما به معنی درست یا غلط بودن اون عقیده نیست که ما حتما باید اونها رو تایید یا رد کنیم. پس این رو در نظر داشته باشید و دست از سرزنش خودتون بردارید. اما اگر حس میکنید که خوشبینی بیش از حد معمول دارید که ممکنه زندگی و روابط شما رو به نحوی به خطر بندازه، توصیه میکنم که با یک متخصص متبحر صحبت کنید.
در صورتی که ترجیح میدین مشاوره آنلاین دریافت کنید، میتونید از طریق درمانکده، مشاوره آنلاین با کارشناسان روانشناس و یا مشاورۀ آنلاین با متخصص روانپزشک داشته باشید. البته که اگر ساکن یکی از شهرهای شیراز، مشهد، اصفهان و یا تهران هستین، امکان نوبتگیری آنلاین مطب پزشک هم وجود داره.
سالم باشید.
درود
من همیشه یهکاری روانجام میدم مثل درس کردنخورش مرتب چک میکنم ازاول چیزهایی رو کهداخلش ریختم و اول چه چیز روریختم
و رختخواب مرتبمیکنم چک میکنم درپایان که چجوری مرتب کردم اول باش بعد روتختی قبلش پتو
یا ابو از تصفیه تو قابلمه میریزم ولی بعدش شک میکنم که مطمئن شم وقع از تصفیه ریختم یانه و فکر میکنم بهش مشکل من چی هست
درود مینا جان
از اینکه به ما اعتماد کردین و مارو در جریان احساستون گذاشتین، ازتون ممنونیم.
این روزا به خاطر مشغلههای فکریای که هممون داریم، چنین مواردی رو که شما ازش حرف زدین، ممکنه باهاش مواجه بشیم. بنابراین نمیشه اینقدر زود نتیجهگیری کرد که این موضوع مربوط به اختلال وسواس میشه. اما خب اگر به حدی زیاد شد که خودتون حس کردین که تو کارهای روزمرتون داره مشکل ایجاد میکنه، توصیه میکنم که با یک متخصص در میون بذارین. اگر نیاز به دریافت مشاوره آنلاین داشتین، پیشنهاد میکنم که از مشاوران روانشناس و متخصصان روانپزشک در درمانکده کمک بگیرین.
سالم باشید.
سلام من قبلا با یه نفر رابطه داشتم ولی کات کردیم الان مدام بهش فکر میکنم بعد گذشت هفت هشت ماه یا هرکاری که تو گذشته کردم و هرکاری که میکنم بعدش میشینم فکر میکنم چرا اینکارو کردم چرا اونکارو نکردم و بیشتر از همه نقطه ضعفام یا کارای اشتباهم جلو چشم میاد واقعا اعصابم بهم میریزه انگار کنترل رو ذهنم ندارم اگر یه لحظه بیکار باشم باز فکرم میره سراغ گذشته یا کارایی ک قبلا انجامددادم و مدام بهش فکر میکنم اینا وسواس فکری عملیه؟؟یا یه چیز دیگه؟؟
مشکل حرمت نفس داری احیانا،من که این بود مشکلم،دقیقا شرایط شمارو داشتم
تا میتونی دربارش بخون
سلام محدیه جان
مرسی که درمانکده رو واسه سؤالت انتخاب کردی.
واسه این دورانی که شما داری سپری میکنی، طبیعیه که خاطرات و رفتارهایی که پارتنر شما و خودتون داشتین، تو ذهنتون مرور بشه. پس این یک بیماری یا اختلال محسوب نمیشه، بلکه جزئی از پروسه بیرون اومدن از یک رابطه عاطفی هست. برای رفع این مشکل، سعی کنید که افکارتون رو روی یه کاغذ بیارین. این به تخلیه ذهن شما از افکار مزاحم کمک میکنه. قدم بعدی اینه که سعی کنید از سرزنش خودتون دست بردارید و به جای اون به این رابطه، به دید یک تجربه نگاه کنید. این به شما کمک میکنه که انتخاب بعدی خودتون رو آگاهانهتر انجام بدین.
اگر به هر نحوی موفق به کنار اومدن با این شرایط نشدین، پیشنهاد میکنم که از یکی از مشاوران روانشناسی و یا مشاوران روانپزشکی درمانکده، کمک بگیرید.
سالم باشید.
²ث
منم همینم ظماره تو میدی با هم حرف بزنیم
سلام وقت بخیر ممنونمیشمجواب بدید
چند ماه پیش فردی در ذهنمصحبت میکرد و منو به گذشتها و خاطرات بد میبرد من ب ی جا زل میزدن و اشک میرختم اما تو ذهنم باهاش دعوا میکردم
اوایل خیلی کم صحبت میکرد الان خیلی خیلی حرف میزنه جوری ک داره روانیممیکنه
الان خیلی خیلی کم شده و کم میاد اما سرگیجه دارم الانا وقتی عصبی میشم حس میکنم بدنم خارش داره یا جانوری داره رو بدنم حرکت میکنه بنظر شما من دچار این مریضی شدم ؟
اسکیزوفرنی
سلام سودا جان
مرسی که درمانکده رو واسه جواب سوالت انتخاب کردی.
با توجه به شرح حال مختصری که واسمون گفتین، تشخیص اینکه آیا شما به بیماری خاصی مبتلا هستین یا نه، به عهده یک روانشناس و یا متخصص روانپزشک هست. از این طریق شما احساسات و مشکلاتی رو که در زندگی باهاش دستوپنجه نرم میکنید رو به راحتی با یک مشاوره و یا متخصص باتجربه درمیون میذارین. این به شما کمک میکنه تا تشخیص به درستی انجام بشه.
سلامت باشید.
سلام اقای دکتر لطفا جواب منو بدید
من چند وقته روی همهی چیز ها تمرکزمو به کلی از دست دادم نمیتونم با هم سن های خودم ارتباط برقرار کنم حرکاتم شبیه یک فرد روانیه ولی من روانی نیستم دکتر لطفا به من کمک کنید بخدا یه معضل بزرگ برام ایجاد شده اعتماد به نفس ندارم نمیتونم جوری صخبت کنم که فرد مقابلم تحت تاثیر حرفام قرار بگیره
سلام پارسا جان،
ازت ممنونیم که از احساست واسمون گفتی.
اینکه چرا شما نمیتونید با دوستای همسن خودتون ارتباط برقرار کنید، میتونه دلایل مختلفی داشته باشه که نیاز به بررسی عمیق داره. اما قبل از اینکه خودتون رو قضاوت کنید، توصیه می کنیم از کمکهای یکی از مشاوران روانشناس و یا متخصصان روانپزشک در درمانکده استفاده کنید.
سالم باشید.
سلام آقای دکتر من دخترم بیست ساله با تایپ شخصیتی infp ، خیلی عذر میخوام من همیشه یه سری افکار توی سرمه که ولم نمیکنن و دارن دیوونم میکنن، توی طول روز بارها به این فکر میکنم که اگه پدر و مادرمو از دست بدم چه بلایی سرم میاد یا مثلا به این فکر میکنم که اگه یه روز یه بیماری لاعلاج بگیرم چی؟ همش احساس ترس دارم و توی ذهنم فقط افکار منفی پرسه میزنه، از گذر زمان متنفرم چون قراره خودم و تمام اعضای خانوادم پیر بشیم و یا از دستشون بدم و این یعنی تنفر از هر روز زندگیم…این افکار لعنتی دارن داغونم میکنن هیچ چیزی دیگه خوشحالم نمیکنه، یا مثلا توی گذشته دوستهایی داشتم که دیگه باهاشون در ارتباط نیستم هر روز چندین بار ذهنم اونا رو به یادم میاره و ناراحتم میکنه یا حتی اشتباهی که توی گذشته داشتم همش یادم میاد و خودمو سرزنش میکنم…نمیدونم بیماریم چیه؟ وسواس فکریه؟ همش حس میکنم کل بلاهای عالم قراره سر من بیاد؛ ممنون ازتون.
منم همین حسو دارم
وسواس دارم هم فکری هم عملی.دوست دارم منم مثل همه ی آدما زندگی کنم و درگیر وسواس نباشم..یعنی به هرچیز چندبار دست نزنم.گوشیمو هی چک نکنم.اعضای بدنمو بی دلیل تکون ندم.
حس میکنم یکی به من میگه که این کارا رو انجام بدم..
اگه این کار هارو انجام ندم حس افسردگی و اضطراب میگیرم..
گاهی وقت ها از جام بلند میشم دوباره میشینم..
یه کلمه تایپ میکنم دوباره پاکش میکنم مینویسمش..
وقتی درسمو میخونم چند بار تکرار میکنم حس میکنم یکی بهم میگه این کلمه رو دوبار بگو و مجبور میشم همون کار رو انجام بدم..
میدونم شاید این حرفایی که میگم مسخره به نظر بیاد ولی واقعا حقیقته و خیلی برام سخته:)
خیلی سختههههه
منم موقع درس خواندن به شدت وسواس دارم
نمی تونم کاریش کنم واقعا غیر قابل تحمله
من همیشه نمره هام ۲۰ بوده و حالااا به خاطر حمله پانیک و اختلال وسواسی نمی تونم درس بخونم دارم دیوونه میشم دیگه تحمل ندارم
پیش دکتر برو درمان میشین ،پسر من هم همین مشکل رو داشت انقدر شدت بیماری زیاد بود که دیدش مختل شده بود و فکر میکرد داره نابینا میشه،ولی خدا رو شکر پیگیر درمان شدیم الان خیلی خوبه
سلام فاطمه جان
ممنونیم ازت که احساست رو با دما در میون گذاشتی.
این موضوعی که ازش گفتین، شاید بخشیش مربوط میشه به اینکه شما مشکل کمالگرایی رو هم دارین. در خصوص حمله پانیک و اختلال وسواسی که ازش گفتین، باید دید که منشا اینها از کجاست و این نیاز به بررسی توسط #مشاوره_روانشناسی و یا #متخصص_روانپزشک داره. خبر خوب اینه که درمانکده این فرصت رو واسه شما فراهم کرده که راحتتر مشاوره موردنظرتون رو آنلاین پیدا کنید و از خدماتش بهرهمند بشین.
راستی این مقالهها رو واسه حمله پانیک و کنترل اضطراب و ترس بهتون پیشنهاد میکنیم که مطالعه کنید، میتونه به شما در کنترل اونها تا حدودی کمک کنه.
«حمله پانیک؛ علل، علائم و راه درمان این اختلال»
«چگونه بر ترس و اضطراب غلبه کنیم؟»
سالم باشید.
منم همین طوریم آیا راهی براش پیدا کردید؟ 🙂
چون پیغامتون برای یک سال پیش هست.
منم همین طوریم آیا راهی براش پیدا کردید؟
چون پیغامتون برای یک سال پیش هست.
ببین منم دقیقا مثل تو درسم خیلی خوب بود ولی بخاطر این بیماری افت کردم ولی فقط ی راه حل داره که بعد سه سال فهمیدم اونم اینه که مغز تو داره جواب برای سوالاتش پیدا میکنه اصلنم چیز مهمی نیست بهش اهمیت نده و این و بدون تو اگه تلاش کنی و اگه از خدا بخوای و قسمتت باشه میشه از زندگیت لذت ببر و به حرفش گوش نده